گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
ریشه و سرشت مؤمن







-1 جابر از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: خداوند متعال شیعیان ما را از یک سرشتی که در نزد خود
نگهداري میکرد آفرید، آن اصل و طینت مخصوص آنها میباشد و تا روز قیامت کسی در آن وارد نمیگردد و چیزي از آن کم
نمیشود. 2- ابو بصیر از حضرت باقر سلام اللَّه علیه روایت میکند که فرمود: ما و ص: 78 شیعیان ما از یک
اصل و ریشه آفریده شدیم و سرشت ما یکی میباشد. 3- در یکی از احادیث مرفوعه از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که
فرمود: مؤمن خوش جنس و آرام و از سرشت ما اهل بیت است. 4- از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده که فرمود: خداوند
هنگامی که اراده میکند مؤمن را از مؤمن و یا مؤمن را از کافر بیافریند فرشتهاي را میفرستد تا قطرهاي از آب باران را بگیرد و
روي برگی بیاندازد، بعد یکی از پدر و مادر آن برگ را میخورد و مؤمن از آن متولد میگردد. 5- حضرت صادق علیه السّلام
فرمود: نطفه مؤمن در صلب مشرك قرار میگیرد و چیزي به آن آسیب نمیرساند تا آنگاه که آن را در رحمی قرار دهد، هنگامی
که آن نطفه بصورت انسانی کامل در آمد شري به او صدمه نمیرساند تا آنگاه که قلم در باره او به جریان گذاشته شود. 6- محمد
بن حمران گوید: از امام صادق سلام اللَّه علیه پرسیدم خداوند مؤمن را از چه طینتی آفرید فرمود: او را از پاكترین و شریفترین
اصل خلق کرد گوید: بار دیگر پرسیدم مؤمن از کدام سرشت خلق شد، فرمود: از سرشت پیامبران آفریده شده و چیزي او را آلوده
نمیکند. 7- حضرت سجاد علیه السّلام فرمود: خداوند متعال پیامبران را از طینت بلند و شریف که در مقام قرب پروردگار بود
آفرید جانها و بدنهاي آنها را از آن سرشت پاك خلق کرد، قلوب مؤمنان را هم از همان طینت خلق نمود ولی ابدان آنها را از
طینتی که از آن پائین بود آفرید. کافران را از سرشتی که اصل آن در جهنم بود خلق کرد و دلها و بدنهاي آنها را از همین سرشت
به وجود آورد، سپس این دو طینت را به هم مخلوط کرد، از همین جا است که مؤمن از کافر متولد میگردد و از کافر مؤمن پیدا
میشود، و از همین جا مؤمن گرفتار مصیبت میگردد و کافر به حسنات میرسد، دلهاي مؤمنان به اصلی که از آن آفریده شدهاند
8- عبد الغفار جازي از تمایل پیدا میکند و دلهاي کافران هم به اصل خود اظهار علاقه مینماید. ص: 79
حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: خداوند متعال مؤمن را از طینت بهشتی آفرید و کافر را از طینت آتش خلق
کرد و فرمود: هر گاه خداوند بخواهد به بندهاي خیري برساند روح و بدن او را پاك میگرداند، او در این هنگام همه نیکیها را
میشناسد و همه زشتیها را ترك میکند. راوي گوید: از آن حضرت شنیدم میفرمود: طینتها بر سه گونه میباشند، نخست طینت
پیامبران که مؤمن هم از همان طینت است جز اینکه پیامبران از اصل آن طینت میباشند و آنها ریشه و اساس و فضیلت مخصوصی
دارند، مؤمن فرع و از گلی چسبنده آفریده شده است. خداوند متعال بین پیامبران و پیروان آنها جدائی نمیاندازد و فرمودند: طینت
ناصبی و اصل خلقت او از گل سیاه و بدبو میباشد، و مستضعفان از خاك معمولی خلق شدهاند، مؤمن از ایمان خود عدول
نمیکند و ناصبی هم دست از دشمنی و عناد باز نمیدارد و مشیت خداوند در باره آنها انجام میگیرد. 9- ابو اسماعیل رازي از
امام صادق علیه السّلام روایت میکند که فرمود: در بهشت درختی هست که او را مزن میگویند، هر گاه خداوند اراده میکند
مؤمنی را خلق کند از آن درخت قطرهاي میچکد و آن قطره بر هر گیاه و میوهاي که فرود آید و مؤمن و یا کافر از آن بخورند
خداوند از صلب آن خورنده مؤمنی را خلق میکند. 10 - عبد اللَّه بن کیسان از حضرت صادق علیه السّلام پرسید قربانت گردم من
غلام تو عبد اللَّه بن کیسان هستم، فرمود: نسب تو را میشناسم ولی خودت را نمیشناسم، گوید: عرض کردم من در منطقه جبل
متولد شدهام و در سرزمین فارس بزرگ شدهام و به امور تجارتی اشتغال دارم. گاهی با گروهی از مردم برخورد میکنم و آنها را
داراي حسن خلق و صورتهاي حق بجانب که داراي امانت و صداقت میباشند مشاهده مینمایم، بعد از آن در باطن آنها به
مطالعه میپردازم معلوم میگردد که با شما دشمن هستند، و کینه و عداوت شما را در دل دارند. از آن طرف به گروهی
برمیخوریم که بد اخلاق و خائن و فاسق هستند و بعد ص: 80 از تحقیق معلوم میگردد که از دوستان و
صفحه 51 از 295
علاقهمندان شما میباشند، بفرمائید چرا اینها این چنین هستند، امام علیه السّلام فرمود: اي پسر کیسان خداوند متعال مقداري گل از
بهشت و مقداري هم از جهنم برداشت و آنها را به هم مخلوط کرد. پس از اینکه آنها را به هم مخلوط کرد بار دیگر آنها را از هم
جدا ساخت، اکنون از هر کس امانت و حسن خلق مشاهده کردید اصل آن از طینت بهشتی است که به اصل خود برمیگردند، و از
هر کس خیانت و فساد و بد خلقی دیدید اصل آن از طینت جهنمی است که آنها هم به ریشه خود بر میگردند. 11 - ابراهیم از
حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمود: هنگامی که خداوند متعال خواست آدم را بیافریند جبرئیل را در نخستین ساعات
روز جمعه فرستاد، او دست راست خود را بطرف آسمانها برد و مشتی خاك از همه آسمانهاي هفتگانه برداشت و بعد دست چپ
خود را بطرف زمین برد و مشتی خاك از زمینها بر گرفت. بعد از این خداوند به جبرئیل امر کرد مشت راست و چپ خود را نگه
دارد در این هنگام خاكها را از هم جدا کرد و مقداري از خاكهاي آسمان و مقداري از خاكهاي زمین را پراکنده ساخت، و به
آن خاکی که در دست راستش بود گفت از تو پیامبران و صدیقان و مؤمنان و اوصیاء و سعدا را خلق میکنم و همان گونه که خدا
فرمود انجام شد. و به آن قسمت از خاك که در مشت چپش بود گفت از تو جباران و مشرکان و کافران و گمراهان و طاغوتها و
اشقیا را خلق خواهم کرد و همان گونه که خداوند اراده کرد انجام گرفت، بعد از آن هر دو به هم در آمیختند و این است معنی آیه
شریفه إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوي. مقصود از حب طینت مؤمن است که خداوند محبت خود را در آن افکنده است و معنی نوي هم
کافران هستند که از هر خیري دور میباشند، خداوند میفرماید: یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ* مقصود از حی در
اینجا مؤمنی است که از طینت کافري بیرون میگردد. ص: 81 مقصود از میتی که از زنده بیرون میگردد کافري
است که از طینت مؤمنی بیرون میشود، پس معنی حی در این آیه شریفه مؤمن و معنی میت کافر میباشد. و این است معنی آیه
شریفه أَ وَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ، مقصود از مرگ در اینجا اختلاط طینت مؤمن با کافر است. 12 - حضرت امام حسن عسکري از
پدرانش از امام جعفر صادق علیهم السّلام روایت میکند که فرمود: مؤمن هر گاه بمیرد او در حقیقت نمرده است بلکه این کافر
است که در حقیقت میمیرد خداوند میفرماید: یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ*، یعنی مؤمن از کافر و کافر از
مؤمن بیرون میگردند. 13 - صالح بن سهل گوید به حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم خداوند مؤمن را از کدام طینت آفرید
فرمود: از طینت پیامبران که هرگز آلودگی پیدا نمیکنند. 14 - زراره گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: اگر مردم میدانستند
که ابتداي آفرینش چگونه بود هیچ وقت با هم اختلاف نمیکردند، خداوند متعال قبل از اینکه مخلوقات را بیافریند نخست آب
گوارا و شیرین را آفرید و فرمود: اهل بهشت و آنهائی را که از من اطاعت کنند از تو خلق میکنم. و بعد متوجه آب تلخ شد و
فرمود: اهل دوزخ و کسانی که از من اطاعت نکنند از تو خلق خواهم کرد و بعد آن دو آب را به هم مخلوط کرد و از همین جا
میباشد که از مؤمن کافر و از کافر مؤمن متولد میگردد، بعد از این مقداري خاك از روي زمین برداشت و آن را نرم کرد و
بصورت ذره در آورد و به حرکت در آورد. به آنها که در طرف راست بودند خطاب شد بطرف بهشت بروید و به آنها که در
طرف چپ قرار داشتند گفت بطرف دوزخ بروید، بعد از این امر کرد آتشی افروختند به آنها که در طرف چپ بودند دستور داد در
آن آتش وارد شوید آنها ترسیدند و بطرف آتش سوزان نرفتند، و بعد به آنهائی که طرف راست بودند فرمان داد داخل شوید آنها
اطاعت کردند. در این هنگام به آتش فرمان داد و گفت: اي آتش سرد باش و به این جماعت آزار و اذیت نرسان، او هم اطاعت
کرد و در دم خنک شد و به آن مردم صدمهاي ص: 82 نرسانید در این هنگام کسانی که در طرف چپ بودند
گفتند خداوندا از ما در گذر، خداوند از آنها در گذشت و گفت: بار دیگر در آن داخل شوید، آنها نزدیک شدند ولی باز
ترسیدند و داخل نشدند. از اینجا اطاعت از دستورات خداوند و فرمانبرداري از فرامین او و یا معصیت و نافرمانی آغاز شد، نه
مطیعان توانائی دارند در صف معصیتکاران قرار گیرند و نه معصیتکاران میتوانند خود را با مطیعان در یک صف قرار دهند
صفها از هم روشن و مشخص هستند. 15 - محمد حلبی گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: هنگامی که خداوند خواست
صفحه 52 از 295
آدم را خلق کند آب را بطرف خاك فرستاد و بعد مقداري از گل را برداشت و آن را نرم کرد و به اطراف پراکنده ساخت و آن
اجزاء بصورت ذره در اطراف به حرکت در آمدند، و بعد آتشی افروخت. (تا آخر حدیثی که قبلا ترجمه شد) در پایان حدیث
فرمود: اهل بیت علیهم السّلام اعتقاد دارند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله نخستین کسی هست که در آن آتش داخل شد و آیه
شریفه قُلْ إِنْ کانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعابِدِینَ ناظر به همین معنی میباشد. 16 - عبد اللَّه بن محمد گوید: حضرت باقر علیه السّلام
فرمود: خداوند متعال هنگامی که خواست مخلوقات را بیافریند، کسانی را که دوست داشت از آنچه در نزدش محبوب بود آفرید، و
از این جهت آنها را از طینت بهشت خلق کرد، و کسانی را که مورد بغضش بودند از آنچه دوست نداشت آفرید. از این رو آنان را
از سرشت دوزخ و طینت جهنم خلق کرد و بعد آنان را در عالم ظل قرار داد راوي گوید ظلال چیست فرمود: آیا سایهات را در
آفتاب مشاهده میکنی و خیال میکنی آن چیزي هست در حالی که آن چیزي نیست (مقصود از ظل شاید عالم ذر و یا عالم ارواح
باشد). 17 - ابو بصیر گوید: از حضرت صادق علیه السّلام پرسیدم آنها چگونه پاسخ دادند در حالی که ذره بودند، فرمود خداوند
در هنگام پیمان گرفتن به آنها عقل و هوش ص: 83 عطا کرد و آنها هم جواب دادند. 18 - اصبغ بن نباته گوید:
ابن کواء خدمت علی علیه السّلام آمد و گفت: یا امیر المؤمنین به من خبر دهید که خداوند تبارك و تعالی قبل از موسی علیه
السّلام با یکی از فرزندان آدم سخن گفته است، علی علیه السّلام فرمود: خداوند با همه مخلوقات خود از نیکوکار و بدکار تکلم
کرده و آنها هم پاسخ خداوند را دادهاند. این سخن بر ابن کواء گران آمد و موضوع را درك نکرد و سؤال کرد مطلب را بیان
فرمائید علی علیه السّلام فرمود: مگر کتاب خداوند را تلاوت نکردهاي در آنجا که به پیامبر خود میگوید: وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی
آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی خداوند کلام خود را به آنها رسانید و آنان هم پاسخ
دادند، همان طور که آیه را شنیدید. اي فرزند کواء آنها گفتند: آري خداوند هم فرمود: جز من خدائی نیست و من رحمان هستم
آنها به خدائی او اقرار کردند، در اینجا خداوند پیامبران او اوصیاء آنها را هم معرفی کرد و مردم هم به اطاعت از آنها اقرار نمودند،
در این هنگام فرشتگان گفتند اي بنی آدم ما در روز قیامت به این اقرار و اطاعت شما گواهی خواهیم داد. 19 - ابو بصیر گوید: به
حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم در آن هنگام که خداوند از آنها گواهی گرفت آیا من خداوند شما نیستم، و آنان هم
پاسخ دادند چرا شما خداي ما هستید و پارهاي از آنها مخفی داشتند بر خلاف آنچه آشکار کرده بودند، چگونه آنها پاسخ دادند
امام فرمود: خداوند وسیله پاسخ دادن را براي آنها فراهم کرد. 20 - ابو بصیر گوید: از امام صادق علیه السّلام پرسیدم آیا آنها به
زبان خود در پاسخ الست بربکم بلی گفتند فرمود: آري و به دلهاي خود هم این پاسخ را دادند، گفتم در آن روز با چه زبان و قلبی
پاسخ خداوند را دادند، امام فرمود: پروردگار در آنها وسیله گفتن را پدید آورد. 21 - شخصی از حضرت باقر علیه السّلام از معنی
آیه شریفه وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ ص: 84 مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا
بَلی، سؤال کرد، امام باقر فرمود: پدرم روایت کرد که خداوند مشتی خاك از همان خاکی که آدم علیه السّلام را خلق کرده بود
برداشت و مقداري آب شیرین و گوارا بر آن ریخت. بعد از آن چهل روز آن گل را به حال خود واگذاشت و بعد آن تلخ بر روي
آن ریخت و چهل روز دیگر هم آن را رها کرد، هنگامی که آن گل به هم آمیخت آن را نرم کرد و مانند ذر در طرف راست و
چپ پراکنده شدند، و بعد امر کرد همه داخل آتش کردند، آنها که در طرف دست راست بودند وارد آن شدند و آتش بر آنها
سرد گردید ولی آنها که در طرف چپ بودند امتناع کردند. 22 - حمران گوید: حضرت باقر سلام اللَّه علیه فرمود: خداوند تبارك و
تعالی هنگامی که مخلوقات را خلق کرد آب شیرین و گوارا و آب تلخی هم آفرید و آنها را به هم ممزوج کرد، و بعد مقداري
خاك از روي زمین برداشت و آن را نرم نمود، سپس به آن قسمت که در طرف راست حرکت میکردند فرمود شما بطرف بهشت
بروید. بعد از این متوجه طرف چپ شد و گفت شما هم بطرف دوزخ بروید، بعد فرمود: آیا من خداي شما نیستم گفتند: آري
گواهی میدهیم، ما از این جهت از شما گواهی گرفتیم که شما روز قیامت نگوئید ما از این موضوع غافل بودیم، سپس از آنها در
صفحه 53 از 295
باره پیامبران پیمان گرفت و فرمود: آیا من خداي شما نیستم و محمد پیامبر من نیست و علی امیر مؤمنان نمیباشد گفتند چرا گواهی
میدهیم. در اینجا نبوت براي آنها ثابت شد و براي پیامبران اولو العزم از آنها پیمان گرفته شد و آنها اقرار کردند که خداوند
پروردگار ما هست و محمد رسول او و علی امیر مؤمنان و اوصیاء بعد از او والیان امور میباشند. آنها خازنان علم خدا هستند و من
بوسیله مهدي از دین خود یاري میکنم و دولت خود را بدست او آشکار میگردانم و از دشمنانم بوسیله او انتقام میگیرم، و از
23 - حبیب روي میل و اکراه عبادت میشوم، آنها به همه این مطالب اقرار کردند و شهادت دادند. ص: 85
سجستانی گوید: از حضرت باقر علیه السّلام شنیدم فرمود خداوند فرزندان آدم را از پشت او بیرون آورد تا از آنها براي خود پیمان
ربوبیت و براي پیامبران پیمان نبوت بگیرد، و نخستین میثاقی که از آنها گرفته شد میثاق نبوت حضرت محمد بن عبد اللَّه صلّی اللَّه
علیه و اله بود. بعد از این خداوند متوجه آدم شد و فرمود: بنگر چه مشاهده میکنی، در این هنگام آدم متوجه شد و همه جا را از
ذریهاش پر مشاهده کرد و گفت بار خدایا ذریهام چه اندازه زیاد هستند و آنها را براي چه آفریدهاي، و چرا از آنان عهد و پیمان
میگیري. خداوند فرمود: براي اینکه مرا پرستش کنند و مشرك نگردند و به پیامبران من ایمان بیاورند و از آنها متابعت کنند، آدم
گفت بار خدایا چرا بعضی از ذریه بزرگتر از بعضی دیگر میباشند و گروهی از آنها نور و روشنائی بیشتري دارند و پارهاي اصلا
نور ندارند. خداوند متعال فرمود: من آنها را این چنین آفریدهام تا در زندگی آنان را مورد آزمایش قرار دهم، آدم گفت: بار خدایا
اجازه میدهی سخن بگویم، پروردگار فرمود: سخن بگو روح تو از روح من میباشد ولی طبیعت تو بر خلاف هستی من است و از
مادیات خلق شده است. آدم گفت: اگر آنها را بر یک روش و طبیعت و اندازه و رنگ آفریده بودي و به زندگی و روزي یکسان
میدادي آنها به همدیگر ظلم نمیکردند و بین آنها حسد و کینهتوزي و بغض و عناد و اختلافی پدید نمیآمد، و همه در صلح و
صفا و آرامش و سکون زندگی میکردند. خداوند فرمود: اي آدم تو با روح من سخن گفتی ولی به علت ضعفی که در طبیعت تو
هست بدون اینکه از عواقب امور آگاه باشی سخن گفتی، من آفریننده دانائی هستم و با علم و اطلاع آنها را مختلف آفریدم و
فرمان و مشیت من در میان آنها جاري و نافذ است. آدمیان با تدبیر و سرنوشتی که براي آنان معیّن کردهام زندگی میکنند و در
ص: 86 خلقت من تغییر و تبدیلی نیست، من جن و انس را براي عبادت و معرفت خود خلق کردم و بهشت را
براي کسی که مرا عبادت کند و از من اطاعت و از پیامبران من پیروي نماید آفریدهام. دوزخ را براي کسانی که کافر شوند و
معصیت مرا نمایند و از پیامبران من متابعت نکنند خلق کردم، و باکی هم از عذاب آنها ندارم، من تو را و ذریهات را براي اینکه
نیازمند به آنها هستم نیافریدهام. من تو را و فرزندانت را خلق کردم تا آنها را بیازمایم و معلوم گردد کدام یک از شما در زندگی
بهتر کار میکنید و براي همین جهت نیز دنیا و آخرت را آفریدم و مرگ و زندگی را خلق نمودم و طاعت و معصیت را پدید
آوردم و بهشت و دوزخ را ایجاد نمودم همان گونه اراده نمودم و براي آنها تقدیر و سرنوشت قرار دادم، و با علمی که از حالات
آنها داشتم صورتها و بدنها و رنگهاي آنان را مختلف خلق کردم و مدّت زندگی و روزي آنها را در دنیا متفاوت کردم، گروهی
از آنها اطاعت میکنند و جماعتی معصیت مینمایند. دستهاي از آنها بدبخت و جمعی خوشبخت میباشند، بعضی بینا و گروهی
کور هستند، عدّهاي کوتاه و دستهاي بلند قامت میباشند، پارهاي از مردم زیبا و دستهاي زشت آفریده شدهاند، گروهی دانشمند و
گروهی جاهل هستند، بعضی مال دار و ثروتمند و بعضی دیگر فقیر و تهیدست میباشند. گروهی از آنها فرمان بردار و جماعتی
معصیت کار هستند، دستهاي سالم و تندرست و دستهاي بیمار و ناتوان میباشند. آن کس که بیمار و ناتوان است به سالم نگاه
میکند و از من درخواست میکند تا او را عافیت دهم و او در برابر مصیبت صبر میکند و من هم به او پاداش میدهم، آن کس که
تندرست میباشد و به بیمار نگاه میکند مرا سپاس میگوید که بدنش سالم و تندرست میباشد. مال دار به فقیر نگاه میکند و مرا
شکر میکند، فقیر به غنی مینگرد، مرا ص: 87 میخواند و از من مال میخواهد مؤمن به کافر نگاه مینماید و
از اینکه هدایت شده است مرا سپاس میگوید، من براي این آنان را مختلف کردم تا در گرفتاریها و مشکلات آنان را بیازمایم، و
صفحه 54 از 295
افراد گرفتار و یا آنها که در آسایش و رفاه هستند از هم تمیز داده شوند. من خداوند قادر و حکمران هستم، من آنچه را مقدّر
کردهام انجام میدهم، و هر گاه اراده کردم تغییراتی در سرنوشت افراد میدهم، و تقدیم و تاخیر در کارها را بدهم، من هر چه اراده
کنم به مرحله عمل در میآورم، و از آنچه انجام میدهم مورد پرسش قرار نمیگیرم و این بندگان هستند که از کارهاي خود مورد
باز خواست قرار میگیرند. 24 - عبد اللَّه بن سنان گوید: خدمت حضرت صادق علیه السّلام عرض کردم: گاهی بعضی از یاران
خود را ملاقات میکنیم که در چهره آنها خشم و غضب دیده میشود، و من از این جهت بسیار غمگین میشوم، و گاهی بعضی از
مخالفان را ملاقات میکنم که با چهرهاي باز و شاداب با ما برخورد میکنند. امام علیه السّلام فرمود: اینجا حسن السمت نگوئید
بلکه حسن السیماء بگوئید زیرا خداوند میفرماید: سِیماهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ، عبد اللَّه بن سنان گفت: من آن مخالف را خوش سیما و
خوش برخورد و با وقار مشاهده میکنم، و از این حسن خلق مخالفان خود غمگین میکردم. فرمود: از بد خلقی یاران خود و خوش
خلقی مخالفان اندوهی به خود راه ندهید، هنگامی که خداوند اراده فرمود آدم را بیافریند دو طینت بیافرید و بعد آنها را دو قسمت
کرد، و به آن قسمت که در طرف راست بود امر کرد آنها بصورت مخلوق درآمدند، و آنها مانند ذر به وجود آمدند و با شتاب
حرکت کردند. بعد از این متوجه طرف چپ شد و به آن امر کرد تا بصورت مخلوق درآیند، آن قسمت مانند ذر موجودیت یافتند
ولی به کندي حرکت میکردند، بعد از این آتشی افروخت به آنها که در طرف راست بودند فرمود: داخل آتش شوید، نخستین
کسی که وارد شد حضرت محمد صلّی اللَّه علیه و اله بود. ص: 88 بعد از آن پیامبران اولو العزم و اوصیاء و
پیروان آنها وارد آتش شدند، سپس متوجه طرف چپ شد و فرمود: وارد آتش گردید آنها گفتند بار خدایا مگر ما را خلق کردي تا
بسوزانی آنان نافرمانی کردند و داخل آتش نشدند، خداوند به کسانی که وارد آتش شده بودند امر کرد بیرون شوند در حالی که
هیچ آسیبی ندیده بودند. هنگامی که گروه دست چپ مشاهده کردند آنها سالم از آتش برآمدند گفتند بار خدایا از ما در گذر و
بار دیگر اجازه بده ما وارد آتش شویم، خداوند فرمود: از معصیت شما درگذشتیم اینکه وارد آتش بشوید، آنها چون به نزدیک
آتش رسیدند از سرخی و حرارت آن خود را کنار کشیدند و برگشتند. گفتند: بار خدایا ما توانائی ورود در آتش و سوختن را
نداریم، آنها بار دیگر نافرمانی کردند، و بار سوم هم بطرف آتش رفتند ولی باز مراجعت کردند، ولی گروه دست سه بار به درون
آتش رفتند و برگشتند، در این هنگام پروردگار آنها را بصورت گل درآورد و آدم را از آن آفرید. اکنون هر کس سرشتش از آن
گروه باشد به این گروه ارتباط ندارد، و اگر در میان یاران مؤمن خود افرادي بد خلق و تند مزاج مشاهده میکنی آنها از سرشت
آن گروهی هستند که نخست معصیت کردند، و اگر در میان مخالفان حسن خلق میبینی در نطفه آنها از سرشت گروهی هست که
خداوند را اطاعت کردند. 25 - مفضل بن عمر گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند مؤمن را از نور بزرگ خود آفرید،
اینک هر کس او را مورد طعن قرار دهد خداوند را مورد طعن قرار داده، و او از ولایت خدا بیرون شده و در دام شیطان گرفتار شده
است. 26 - بثر بن ابی عتبۀ از حضرت باقر و صادق علیهما السّلام روایت میکند که فرمودند: خداوند طینت محمد صلّی اللَّه علیه و
اله را از جوهري که در زیر عرش بود آفرید، و از بقیه طینت آن امیر المؤمنین علیه السّلام را خلق کرد، و از بقیه آن ما را آفرید. از
طینت ما مقداري باقی ماند و از آن شیعیان و پیروان ما را خلق فرمود: و از این جهت دل آنها متوجه ما میباشد، و دلهاي ما هم
بطرف آنها تمایل دارد، ص: 89 همان گونه که پدر به فرزندش توجه دارد، ما براي آنها بهتریم تا آنها براي ما،
رسول خدا براي ما بهتر است و ما هم براي او بهتر میباشیم. 27 - ابو الحجاج گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: اي ابو
الحجاج خداوند محمد و آل محمد را از طینت بلندي خلق کرد و دلهاي پیروان آنها را هم از طینت بلند آفرید، پس دلهاي شیعیان
ما از ابدان آل محمد علیهم السّلام میباشند. خداوند متعال بدنهاي دشمنان آل محمد را از طینت پست و جهنم خلق کرد و دلهاي
آنها خبیثتر از ابدان آنان میباشد، و شیعیان و اتباع آنها را هم از طینت پائین از اول خلق کرد ولی دل آنها از بدنهاي آن گروه
آفریده شده، و هر دلی به بدنش تمایل دارد. 28 - جابر از حضرت باقر علیه السّلام روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله
صفحه 55 از 295
به علی علیه السّلام فرمودند میخواهی تو را به چیزي مژده دهم گفت: آري یا رسول اللَّه، فرمود: من و شما از یک طینت خلق
شدیم، و از زیادي طینت ما شیعیان خلق شدند، روز قیامت همه بنام مادر مورد خطاب قرار میگیرند جز شیعیان تو که بنام پدران
خوانده میشوند زیرا مولد آنها پاك است. 29 - ابو هریره گوید: از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله شنیدم که به علی علیه السّلام
فرمود: اي علی تو را بشارتی بدهم گفت: آري پدر و مادرم فدایت باد فرمود: من و تو و فاطمه و حسن و حسین از یک طینت
خلقشدهایم. از آن طینت مقداري زیاد آمد و خداوند از آن شیعیان و دوستان ما را آفرید، هنگامی که روز قیامت بر پا شود مردم را
بنام مادران دعوت میکنند، جز ما و شیعیان و دوستان ما که بنام خود و پدران فرا میخوانند. 30 - جابر از حضرت باقر و او از
پدرانش روایت میکند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله به علی علیه السّلام فرمودند خداوند در روز نخستین خلقت به تو احتجاج
کردند، و در آن هنگام همه بصورت اشباح بودند. خداوند فرمود: آیا من خداي شما نیستم گفتند آري شما خداي ما هستید فرمود
مگر محمد رسول من نیست گفتند آري رسول است، و بعد فرمود: مگر ص: 90 علی امیر مؤمنان نیست در این
جا همه تکبر و خودخواهی کردند و ولایت تو را نپذیرفتند مگر گروه اندکی که آنها هم بسیار کم هستند و آنها یاران دست راست
میباشند. 31 - ابو حمزه ثمالی گوید: از حضرت باقر علیه السّلام شنیدم میفرمود: خداوند متعال ما را از طینت و سرشتی که بالاتر
از همه بود آفرید و دلهاي شیعیان ما را هم از همان اصل خلق کرد ولی بدنهاي آنان را از طینتی که پائینتر از آن بود خلق فرمود.
دلهاي شیعیان ما بطرف ما تمایل دارد زیرا آنها از اصلی خلق شدهاند که ما از آن اصل میباشیم و بعد این آیه شریفه را تلاوت
کردند: کَلَّا إِنَّ کِتابَ الْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّیُّونَ کِتابٌ مَرْقُومٌ یَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. دشمنان ما را از طینت سجین خلق کرد و
دلهاي شیعیان آنها را هم از همان طینت آفرید و ابدان آنها را از اصلی پائینتر خلق فرمود، و لذا دلهاي آنها بطرف آنان تمایل دارد
چون از آن خلق شدهاند و بعد این آیه شریفه را قرائت کردند: کَلَّا إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّینٍ وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّینٌ کِتابٌ مَرْقُومٌ
وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ. 32 - ابو بصیر گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: ما و شیعیان ما از طینت بلندي خلقشدهایم و خداوند
دشمنان ما را از یک گل پخته شده که در جهنم آلوده شده بود خلق کرد
4 تفسیر فِطْرَتَ اللَّهِ و صِبْغَۀَ اللَّه
-1 عبد اللَّه بن سنان گوید: حضرت صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه صِبْغَۀَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَۀً فرمود: یعنی اسلام
در تفسیر آیه مبارکه فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی* فرمود: معنی آن این است که به خداوند ایمان بیاورید و براي او شریکی قائل
2- حمران از حضرت صادق علیه السّلام روایت میکند که در تفسیر آیه شریفه صِ بْغَۀَ اللَّهِ نگردید. ص: 91
فرمود: صبغه یعنی اسلام. 3- علاء بن فضیل از امام صادق علیه السّلام روایت میکند که از آن حضرت پرسیدم معنی فِطْرَتَ اللَّهِ
الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها چیست؟ فرمود: توحید. 4- عبد الرحمن بن کثیر گوید: امام جعفر صادق علیه السّلام در تفسیر آیه شریفه
فِطْرَتَ اللَّهِ فرمود: یعنی خداشناسی و رسالت محمد و علی به عنوان امیر المؤمنین. 5- زرارة گوید: از حضرت باقر علیه السّلام از
تفسیر آیه شریفه فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها سؤال کردم فرمودند: خداوند آنها را به معرفت و شناخت خود آفرید و اگر این
نبود آنها در هنگام سؤال از اینکه رازق و خالق شما کیست جواب بدهند. 6- زرارة گوید: از حضرت باقر سلام اللَّه علیه پرسیدم
معنی آیه شریفه حُنَفاءَ لِلَّهِ غَیْرَ مُشْرِکِینَ به چیست فرمود: مقصود در اینجا همان خلقت نخستین است که آنها را به معرفت و شناخت
خود خلق کرد و در آن تغییري داده نمیشود زیرا آنها با معرفت و خداشناسی آفریده شدهاند. زراره گوید: از آن حضرت معنی آیه
شریفه وَ إِذْ أَخَ ذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ سؤال کردم فرمود: از پشت آدم فرزندان او را تا
روز قیامت بیرون آورد و مانند ذرات خارج شدند، خداوند خود را به آنها معرفی کرد، و اگر چنین نبود هیچ کس خداوند را
نمیشناخت. امام علیه السّلام فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: هر مولودي با معرفت و خداشناسی به جهان پا
صفحه 56 از 295
میگذارد و عقیده دارد که خداوند خالق او میباشد و این است معنی آیه شریفه وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ
اللَّهُ*.
5 رفع بلیّات بوسیله مؤمن
-1 ابو حمزه گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: خداوند بوسیله مؤمن یک قریه ص: 92 را از هلاکت نجات
میدهد. 2- ابو حمزه گوید: امام باقر سلام اللَّه علیه فرمود: اگر در یک آبادي هفت نفر مؤمن باشند خداوند آن قریه را عذاب
نمیکند. 3- گروهی روایت میکنند که امام صادق علیه السّلام در جواب سائلی که گفت هر گاه عذاب بر گروهی نازل شود آیا
به مؤمنان هم اصابت میکند فرمود: عذاب بر مؤمن هم فرود میآید ولی بعد نجات پیدا میکند.
6 حقوق مؤمن
1. جابر بن یزید گوید: مؤمن در بیست مورد مشمول عنایات خداوند است و خدا در آن موارد به او مساعدت میکند، نخست آنکه
او را گرفتار فتنه نمیکند و او را به حال خود وانمیگذارد، او را برهنه و گرسنه نمیکند، و مورد شماتت دشمنان قرار نمیدهد، و
اسرار او را فاش نمیسازد. خداوند مؤمن را عزیز میدارد و او را خار نمیگرداند، او را در آب غرق نمیکند و در آتش
نمیسوزاند، دیواري بر او فرو نمیریزد و خود از بالا پرت نمیگردد، خداوند او را از فریب فریب دهندگان حفظ میکند و از
گزند جباران نگه میدارد، و خداوند او را در دنیا و آخرت با ما محشور مینماید. خداوند او را به بیماري و نقاهتی گرفتار نمیکند
که موجب سرزنش و حقارت او در جامعه باشد، و او را از مرض پیسی و جذام حفظ میکند، و با گناه کبیره از دنیا نمیرود و
خداوند توبه را از یاد او نمیبرد. خداوند مؤمن را از علم و معرفت خود محروم نمیسازد و او را با برهان و دلائل خود نیرو میدهد،
خداوند باطل را در دل او جاي نمیدهد، و او را در روز قیامت در حالی به محشر میآورد که نورش مقابل او را روشن میگرداند.
خداوند در هر کار نیکی به او توفیق میدهد، خداوند دشمن را بر او مسلّط ص: 93 نمیکند تا او را خار بدارد،
خداوند سرانجام کار او را در آسایش و راحتی قرار میدهد، و با ما در مقام قرب پروردگار جاي دارد خداوند این شرایط را براي
او انجام میدهد. 2- مفضل روایت میکند که حضرت صادق علیه السّلام فرمود: خداوند براي مؤمن ضمانت کرده که اگر او به
ربوبیت خداوند و نبوت محمد صلّی اللَّه علیه و اله و امامت علی علیه السّلام اقرار کند و واجبات را انجام دهد او را در مقام قرب
خود قرار بدهد. راوي گوید: عرض کردم این کرامت و بخششی است که هیچ شباهتی به کرامت آدمیان ندارد، بعد از این امام
صادق سلام اللَّه علیه فرمود: کار نیک را اگر اندك باشد انجام دهید تا به نعمتهاي زیاد برسید.
7 خوشنودي از نعمت ایمان
-1 حضرت امام هادي علیه السّلام از پدرانش علیهم السّلام روایت میکند که مردي خدمت امام صادق علیه السّلام آمد و از فقر و
تهیدستی خود شکایت کرد، امام علیه السّلام فرمود: مطلب آن طور نیست که شما اظهار میکنی و من اصلا تو را فقیر نمیدانم، آن
مرد گفت شما در باره فقر من روشن نیستی و من راست میگویم. امام علیه السّلام همچنان او را تکذیب میکرد تا آنجا که فرمود
اگر کسی صد دینار به تو بدهد که از ما برائت حاصل کنی آیا صد دینار را میگیري و از ما کنار میروي، گفت: نه تا آنجا که
فرمود: اگر هزار دینار بدهند دست از اعتقاد ما بر میداري، گفت خیر فرمود: پس حالا که چنین است پس تو سرمایه بزرگی داري
و فقیر نیستی. 2- ابو یوسف بزاز گوید: حضرت صادق علیه السّلام آیه شریفه فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ* را تلاوت کردند و بعد فرمود:
میدانی معنی آلاء اللَّه چیست گفتم نمیدانم، فرمود آن بزرگترین نعمت خداوند است و آن ولایت ما اهل بیت میباشد. ایمان و
صفحه 57 از 295
3- ثابت بن ابی سعید گوید: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: همواره تنها زندگی کنید و رسول خدا صلّی اللَّه کفر، ج 1، ص: 94
علیه و اله نیز تنها زندگی میکرد و مردم را دعوت میکرد ولی آنها اجابت نمیکردند نخستین کسی که دعوت او را پذیرفت علی
بن ابی طالب علیه السّلام بود و براي این رسول گرامی فرمود تو از من به منزله هارون در نزد موسی هستی جز اینکه بعد از من
پیامبري نخواهد بود. 4- عبید بن زرارة گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم فرمود: هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه خداوند
ایمان او را وسیله انس وي قرار داده و او بخاطر ایمانش در آرامش و سکون زندگی میکند، و اگر چنانچه در بالاي کوه بلندي هم
قرار گیرد باز به جهت ایمانش از مخالفان خود وحشتی ندارد. 5- ایوب بن حر گوید: حضرت صادق علیه السّلام به من فرمود: اگر
کسی از شما در بالاي کوهی قرار گیرد روزي گرسنه و روزي سیر شود مادامی که بر دین خدا باشد زیانی نخواهد دید. 6- فضیل
از حضرت باقر علیه السّلام روایت میکند که فرمود: سلامتی در دین و تندرستی در بدن بهتر است از زینت دنیائی و زرق و برق
آن. 7- حضرت صادق علیه السّلام فرمود: رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و اله فرمودند: خداوند متعال میفرماید هر کس بنده مؤمن مرا
بیازارد به من اعلان جنگ داده است، و هر کس بنده مؤمن مرا گرامی بدارد از غضب من در امان خواهد بود. اگر در همه زمین از
مشرق تا به مغرب فقط یک بنده مؤمن و یک امام عادل داشته باشم از عبادت همه مخلوقات بینیاز خواهم شد، زمینها و
آسمانهاي هفتگانه به سبب وجود آنها پایدار خواهند ماند و آن دو نفر به خاطر ایمانی که دارند با هم مأنوس میگردند و به
دیگري نیاز ندارند. 8- کلیب بن معاویه گوید: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم میفرمود: سزاوار نیست که مؤمن از برادر خود
و یا کسی که از رتبه وي پائینتر است وحشت داشته باشد، زیرا مؤمن به خاطر دینش عزیز و محترم است. 9- فضیل بن یسار گوید:
بر حضرت صادق علیه السّلام وارد شدم در هنگامی که ص: 95 بیمار بودند، امام علیه السّلام فقط با سر اشاره
میکردند و بقیه اعضایش توانائی خود را از دست داده بودند، فرمود اي فضیل من همیشه میگفتم اگر مردي به ولایت و امامت ما
معتقد باشد باکی بر آن نیست که در بالاي کوهی اقامت کند و در همان جا مرگش فرا رسد. اي فضیل مردم بطرف چپ و یا
راست متمایل شدند ولی ما و شیعیان ما راه راست را در پیش گرفتیم، اي فضیل اگر مؤمن صبح کند و مالک بین مشرق و مغرب
گردد براي او بهتر است و اگر صبح نماید در حالی که اعضاء و جوارحش را بریده باشند باز براي او خیر است، اي فضیل خداوند
هر چه براي مؤمن پیش بیاورد براي او خوب میباشد. اي فضیل اگر دنیا به اندازه بال مگسی نزد خداوند اعتبار داشت یک جرعه
آب هم به دشمنان خود نمیداد، اي فضیل هر کس در دنیا یک چیز از خداوند طلب کند و یک راه را ادامه دهد خداوند مشکلات
او را بر طرف میکند ولی هر کسی دنبال هوي و هوسهاي خود برود و هر روز فکري و نظري داشته باشد خداوند هم او را به حال
خود وامیگذارد و او هم هلاك میگردد. 10 - عبد الواحد انصاري گوید: حضرت باقر علیه السّلام فرمود: اي عبد الواحد هر گاه
مردي معتقد به امامت ما بود ضرر و زیانی نخواهد دید و مردم هر چه میخواهند بگویند و لو بگویند او دیوانه است، و اگر با همین
عقیده در بالاي کوه هم زندگی کند تا آنگاه که مرگش فرا رسد باز هم زیان نکرده است.
8 قلت تعداد مؤمنان
-1 علی علیه السّلام فرمودند: اي مردم از پیمودن راه حق وحشت و ترسی نداشته باشید و نباید فکر کنید که چون راه روان طریق
، حق کم هستند باید از این راه ترسید، مردم روي یک سفرهاي نشستهاند که سیري در آن کوتاه و گرسنگی بسیار ایمان و کفر، ج 1
ص: 96 طولانی است. 2- مفضل بن قیس گوید: حضرت صادق علیه السّلام از من سؤال کردند در کوفه تعداد شیعیان چه اندازه
است گفتم: پنجاه هزار، او در همان حالی که با من سخن میگفت فرمود: به خداوند سوگند دوست داشتم در کوفه بیست و پنج
مرد بودند که مقام ما را میشناختند و جز حق در باره ما چیزي نمیگفتند. 3- قتیبه اعشی گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم
میفرمود: زن با ایمان از مرد مؤمن کمیابتر است و مؤمن هم وجودش از کبریت احمر کمیابتر میباشد آیا یکی از شما تاکنون
صفحه 58 از 295
کبریت احمر را مشاهده کردهاید. 4- کامل تمار گوید: از حضرت باقر علیه السّلام شنیدم فرمود: مردم همه مانند چهار پایان هستند
و این سخن را سه بار تکرار کردند و بعد فرمودند مگر اندکی از اهل ایمان و مؤمن هم نادر و کمیاب میباشد و این جمله را سه بار
تکرار کردند. 5- ابن رئاب گوید: شنیدم حضرت صادق علیه السّلام به ابو بصیر فرمودند: اگر من سه نفر مؤمن را پیدا میکردم که
احادیث مرا مخفی بدارند، دیگر از هیچ یک از آنها حدیثی را مخفی نمیکردم. 6- سدیر صیرفی گوید: خدمت حضرت صادق
علیه السّلام رسیدم و عرض کردم شایسته نیست شما در خانه بنشینید فرمود: چرا اي سدیر، گفتم شما دوستان و طرفداران زیادي
دارید که از شما یاري میکنند، به خداوند سوگند اگر علی علیه السّلام به اندازه شما یاران و پیروانی داشت اجازه نمیداد تیم
وعدي خلافت را بگیرند. حضرت فرمود: اي سدیر خیال میکنی یاران چه اندازه هستند، گفتم: صد هزار، فرمود: صد هزار گفتم:
آري و دویست هزار فرمود: دویست هزار گفتم آري نصف دنیا طرفدار شما هستند راوي گوید: امام در این هنگام ساکت شد و
سخنی نگفت. بعد از مدتی فرمود: حال داري با من تا ینبع بیائی عرض کردم آري، فرمود تا استر و الاغی را زین کردند و آماده
مسافرت شدیم، من جلو رفتم و سوار الاغ شدم، امام فرمود: بگذار من سوار بشوم و شما بر استر سوار شوید. ص:
97 من فورا از الاغ پائین آمدم و سوار استر شدم و امام هم سوار الاغ شدند و بطرف مقصد حرکت کردیم، همچنان به راه ادامه
دادیم تا هنگام نماز فرا رسید، امام علیه السّلام فرمود: اي سدیر پائین شویم و نماز بگذاریم، بعد فرمودند اینجا زمین شورهزار است
نماز در آن جایز نیست از آنجا گذشتیم تا به زمین سرخ رنگی رسیدیم. در این هنگام امام صادق متوجه کودکی شد که در آنجا
تعدادي بزغاله میچراند فرمود: اي سدیر اگر من به اندازه این بزغالهها یاور داشتم در خانه خود قرار نمیگرفتم، ما در اینجا فرود
- آمدیم و نماز گزاردیم، هنگامی که از نماز فارغ شدیم متوجه بزغالهها شدم و آنها را شمارش کردم و آنها هفت عدد بودند. 7
سماعۀ بن مهران گوید: بنده صالح به من گفت: اي سماعۀ آنها در بستر خود آرام گرفتند و مرا ترسانیدند و موجب ترس مرا فراهم
کردند، به خداوند سوگند بر این جهان روزي گذشته که در آن فقط یک نفر خداوند را عبادت میکرد و اگر جز او دیگري هم
خدا را پرستش میکرد پروردگار نام او را میبرد. در قرآن مجید میفرماید: ابراهیم یک امت بود که خدا را عبادت مینمود و از
مشرکان دوري میکرد، و او به همین تنهائی صبر کرد تا هنگامی که اسماعیل پیدا شد و بعد اسحاق متولد گردید و آن سه نفر با
هم انس گرفتند. به خداوند سوگند مؤمنان بسیار اندکند و کافران بسیار میباشند، میدانی براي چه این چنین است گفتم نمیدانم
قربانت شوم، فرمود: مؤمنان با آنها ارتباط برقرار میکنند و با آنان مأنوس میشوند و اسرار خود را با آنها در میان میگذارند تا در
کنار آنها با آرامش زندگی کنند و استراحت نمایند. 8- حمران بن اعین گوید: به حضرت باقر علیه السّلام عرض کردم قربانت
کردم چرا تعداد ما مؤمنین کم است و اگر گوسفندي را جلو ما بگذارند او را تمام نمیکنیم، امام علیه السّلام فرمود: آیا به
شگفتتر از این شما را خبر ندهم، مهاجرین و انصار همه رفتند و فقط سه نفر ماندند گفتم پس عمار کجا بود فرمود: خداوند عمار
9- علی بن جعفر گوید: از ابو الحسن علیه السّلام شنیدم را رحمت کند او بیعت کرد و به شهادت رسید. ص: 98
فرمود: هر کس از ولایت ما سخن بگوید دلیل بر ایمان او نیست، او با اظهار ایمان میخواهد با مؤمنان حقیقی انس داشته باشد.
-10 حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مؤمن با دیدن مؤمن آرامش پیدا میکند همان گونه که تشنه با دیدن آب خنک آرام
میگردد.
9 مراتب مردم